درباره این نقش دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول این است که اتحادیه اروپا چون میبیند در مذاکرات چند ماه گذشته آمریکا با ایران که بهصورت غیرمستقیم صورت گرفت و منجر به جنگ شد و همینطور مذاکراتی که ممکن است در آینده انجام بگیرد هیچ نقشی نداشته و نخواهد داشت، بنابراین با تهدید به فعالسازی مکانیسم اسنپبک، در تلاش برای امتیازگیری بیشتر از ایران مستقل از آمریکاست و چه بسا که دنبال تخریب روند مذاکرات باشد.
دیدگاه دوم این است که اروپا توسط آمریکا فقط در ظاهر کنار گذاشته شده و این دو هماهنگند و بهطور مخفیانه عمل میکنند و درواقع تقسیم کار کردهاند بهگونهای که همزمان با تهدید نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی دنبال تحت فشار قرار دادن ایران با ابزار تهدید به بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل از طریق مکانیسم ماشه هستند. درواقع طبق این دیدگاه، این دو به زعم خودشان در حال تکمیل یک پازل هستند.
هر کدام این دیدگاهها درست باشد، مسأله این است که اسنپبک تقریبا آثار زیانبار اقتصادی روی ایران نخواهد داشت چراکه این کشور هماکنون تحت شدیدترین تحریمهای یکجانبه قرار دارد و حتی دامنه تحریمهای آمریکا فراتر از تحریمهای سازمان ملل است.
در شرایط کنونی و بعد از تجاوز ۱۲روزه احتمالا اروپا امیدوار است با فعالسازی مکانیسم ماشه دنبال تحریک ایران به خروج از انپیتی باشد تا زمینه توجیهات حقوقی ذیل منشور سازمان ملل متحد برای اقدامات تجاوزکارانه و تعرض نظامی به ایران را فراهم کند. ایران نیز با پیشبینی همین نیرنگ، ضمن عدم خروج از انپیتی، بحث تعلیق همکاری با آژانس را در این خصوص پیش برده است.
باید توجه داشت راه دیپلماسی بعد از حمله رژیم صهیونیستی و آمریکا به ایران بهلحاظ منطقی بسته شده و صحبت از لزوم تداوم دیپلماسی از طرف ایران در برابر غرب که فعلا رویکرد تهاجمی به خود گرفته و اندیشه خام تسلیم ایران را در سر دارد، میتواند القاکننده ضعف باشد. متأسفانه برخی در داخل کشور نگاه ایدئولوژیک و مقدس به دیپلماسی دارند و ابزاربودگی دیپلماسی را فراموش کردهاند! همچنان که جنگ هم یک ابزار است و گاهی شما در جنگ آتشبس میدهید، باید در دیپلماسی هم آتشبس بدهید. دیپلماسی بهمعنای مذاکرات جدی و از موضع برابر، زمان و مکان مناسب میخواهد و حریف باید به اعتقاد و آمادگی امتیاز دادن رسیده باشد. معتقدان به تداوم مذاکره باید روشن کنند که در مذاکره احتمالی با آمریکا از طرف مقابل چه میخواهند. زیرا صرف مذاکره بیمعناست. در پی دو دوره مذاکره (سعدآباد و برجام) بهرغم پذیرش و اجرای کامل تعهدات از سوی ایران، از طرف مقابل فقط شاهد عهدشکنی و فریبکاری بودهایم. مذاکرات پیش از تجاوز ۱۲روزه هم بهعنوان آخرین دور مذاکرات، شدیدترین فریبکاری غرب را بهدنبال داشت و غرب از مسیر دیپلماسی به ایران حمله کرد. آمریکا در پنج دور مذاکرهای که قبل از جنگ داشت، هیچ صحبتی از نحوه و زمانبندی لغو تحریمها نکرد و صرفا بر توقف غنیسازی در خاک ایران تمرکز داشت، که این نشان میدهد آنها به مذاکره صرفا به جاده یک طرفه امتیازگیری از ایران معتقدند و این صرفا موشکهای ایران بود که محاسبات آنها را بههم ریخت.